صرفه نگاه داشتن (خُمْ بَ زَ دَ) درخرج ملاحظه کردن. صرفه جوئی کردن. صرفه جوئی. به اندازه خرج کردن. رجوع به صرفه جوئی و صرفه جوئی کردن شود ادامه... درخرج ملاحظه کردن. صرفه جوئی کردن. صرفه جوئی. به اندازه خرج کردن. رجوع به صرفه جوئی و صرفه جوئی کردن شود لغت نامه دهخدا